Thursday, March 10, 2011

حتما

حتما تن کوچکش را کشیده بود تا آنجا. تا میان انبوهی که هنّ هنّ نفس‌هایشان ضرباهنگ خیابان شده بود. حتما دویده بود. حتما تاپ تاپ دویدنش شمارش معکوس دویدن شده بود. حتما تن کوچکش را میان نفس‌ها رها کرده بود و خود رفته بود.

1 comment: