Thursday, February 28, 2013

...



دنیا پر سر و صداست.
تو همچنان فرود آ،
من تو را باز خواهم یافت...

ترجمه بخشی از متن آواز snowflake by kate bush 

Sunday, February 17, 2013

...




وسط این همه چیز‌هایی‌ که دلم را به آشوب آورده این روز ها، گریز میزنم و دوباره و دوباره میخوانمش. انگار که یک دل‌ آشوبه خنکی می‌‌ریزد روی تمام دل‌ آشوب‌های دیگری که داغ است و جلز و ولزش حتا شبها گاهی از خواب بیدارم می‌کند. میروم می‌بینم، آن کلمه‌ها آنجاست. برای خودش. بی‌ هیچ آسیبی، بی‌ هیچ توقعی بی‌ هیچ حاشیه و تعریفی. میبینم که چقدر مهم میشود برایم همین چند خط. همین چند عبارت. لا اقل هست، و رویا نیست. واقعیت دارد. میشود لمسشان کرد. خواندشان، رونویسی‌شان کرد. یا فراموش‌شان کرد. همین هستند که هستند. همین هست که هست. بی‌ شبهه و آرام. از یک جای دور. یک نا ممکنی آرامی دارد با خود که مرا به خواب می‌‌برد.




Tuesday, January 29, 2013



این زیباست

چون نامی‌ ندارد

چون قبل و بعدی ندارد

تنها خودش است

از خودش زاییده شده

توی خودش هم می‌‌میرد یک روز


و همین زیباست...


Monday, January 28, 2013

...



تو که آمده ای

شهر یک جور گریه داری زیبا می‌‌شود

و من

جور دردناکی گریه دار.


Sunday, January 27, 2013

...



می‌ خواستم بگویم که من دیگر خوب نشدم،
همانطور ماندم.

مبهوت.

و درست وقتی‌ که روی سبزه‌ها رو به آسمان خوابیده بودم،
توی دلم خالی‌ شد.

و همانطور خالی‌ ماند.


Saturday, January 26, 2013

کلمه



کلمه ها، زندگی‌‌ام را
روزها و ساعت‌هایم را
از این گوشه دارند می‌‌جوند و جلو می‌‌آیند

من

توی کلمه‌ها راه می‌‌روم، می‌خوابم، می‌‌نشینم. و کلمه‌ها همینطور همه جا هستند. توی باد، روی زمین، لای برف ها، توی عطسه‌های من، توی نگاه کردنم، توی آب، توی قورت دادن لقمه هایم. نمی‌‌خوابند هیچ. خسته نمی‌‌شوند.