ورودیاش ته یک راهروی دراز است. یک اتاق بزرگ است، نه میشود گفت یک خانه کوچک است. یک آشپزخانه کوچک دارد. یک فضای کوچک که تختم را بگذارم. گرم است. تمیز است. دیوارهایش سفید است. درش را میبندم. میگویم راحت شدم. کلیدش توی جیبم صدا میکند. نگاهش میکنم. میآیم بیرون. راحت شدم. دوباره بر میگردم. میروم تو. امروز را اینجا میمانم. نگاه میکنم. دو تا پنجره به خیابان دارد.
پی نوشت:
حالا او یار منه سرای نو میسازه
حالا از عشق سرا به ما نمیپردازه
حالا ما صبر میکنم سرای نو ساخته شوه
حالا درد دل ما درو سرا گفته شوه
:) مبارک باشه!
ReplyDeleteدو نقطه پرانتز بسته ... دو نقطه ستاره ... دو نقطه دل ِ تنگ
ReplyDeleteکتا جان .... واقعا پرانتز را باید از کدوم طرف بست؟ از کدوم طرف باز کرد؟.......... دلم تنگه... ...میدونی؟ هی گیج مونده بودم که حالا این بازه یا بسته اس؟
ReplyDeleteاز هر طرفی که آدم چشماشو میذاره. دو نقطه ستاره ستاره ستاره...
ReplyDelete