Wednesday, May 18, 2011

...


بین همه روزها یک روزهایی هست که خوب است. بقیه‌اش همین. یعنی‌ هیچی‌. یعنی‌ همینطور که منم. خوب این یک کمی‌ غیر عادی است. شاید یک کمی‌ ترسناک. هی‌ بلند می‌‌کنم خودم را می‌‌روم این ور آن ور. مثلا می‌‌روم ورزش. در تمام مدت شلنگ تخته انداختن روی دستگاه‌ها حالم خوب است. می‌‌آیم بیرون هنوز خوبم. روی دوچرخه خوب. باد می‌خورد به صورتم. صورتم که از ورزش داغ است خنک می‌‌شود. حالم همینطور خوب است. می‌‌رسم خانه خوبم هنوز. بعد کم کم انرژی‌ام ته نشین می‌‌شود. خودم هم ته نشین میشوم. اصلا خودم محو می‌‌شوم. می‌‌شوم پارکت کف اتاق. می‌‌شوم گرد و خاک کف خانه. باید یکی‌ بیاید مرا با خاک انداز جمع کند. اصلا یک وضعی.

2 comments:

  1. دارم می میرم از خنده ... : " باید یکی بیاید مرا با خاک انداز جامعه کند."

    ReplyDelete
  2. به‌‌‌... الان درستش می‌کنم :دی البته خرسندم که باعث شادی و خشنودی دوستان شد :دی

    ReplyDelete